منوی اصلی


نویسندگان


آرشیو موضوعی

عمومي
مناسبت روز[94]
قصه و قاصدك[83]

تحليل روز

علی اکبری
خاطرات[13]
دلنوشته ها[51]

شهرستان انار
اماكن انار[5]
جغرافياي انار[3]
مردم انار[11]

اجتماعي
حقوق[32]
اخلاقي و مذهبي[90]

علمي
علوم پايه[10]
علوم انساني[46]

لینک دوستان

آج در آوا

روزنامه 7صبح

روزنامه جمهوري اسلامي

روزنامه رسالت

روزنامه خراسان

روزنامه اطلاعات

روزنامه كيهان

مسابقه درسهايي از قرآن

آج انار

شهرستان انار

انار

آج

علي اكبري(آج)

آج در پرشين

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

قالب بلاگفا

آمار بازدید

» تعداد بازديدها:
» کاربر: Admin

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 152
بازدید ماه : 1658
بازدید کل : 57323
تعداد مطالب : 240
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1


آرشیو ماهانه

فروردين 1403

بهمن 1402

آبان 1402

مرداد 1402

تير 1402

خرداد 1402

ارديبهشت 1402

فروردين 1402

اسفند 1401

بهمن 1401

دی 1401

آذر 1401

آبان 1401

مهر 1401

مرداد 1401

خرداد 1401

ارديبهشت 1401

فروردين 1401

اسفند 1400

بهمن 1400

دی 1400

آذر 1400

آبان 1400

شهريور 1400

خرداد 1400

ارديبهشت 1400

فروردين 1400

آذر 1399

مهر 1399

شهريور 1399

خرداد 1399

ارديبهشت 1399

دی 1398

آذر 1398

آبان 1398

شهريور 1398

مرداد 1398

خرداد 1398

ارديبهشت 1398

فروردين 1398

اسفند 1397

دی 1397

آبان 1397

مهر 1397

مرداد 1397

تير 1397

خرداد 1397

ارديبهشت 1397

اسفند 1396

بهمن 1396

دی 1396

آذر 1396

آبان 1396

شهريور 1396

مرداد 1396

تير 1396

خرداد 1396

ارديبهشت 1396

فروردين 1396

اسفند 1395

بهمن 1395

دی 1395

آذر 1395

آبان 1395

مهر 1395

شهريور 1395

مرداد 1395

تير 1395

خرداد 1395

ارديبهشت 1395

فروردين 1395

دی 1394

آذر 1394

آبان 1394

ارديبهشت 1394

فروردين 1394

اسفند 1393

بهمن 1393

دی 1393

آبان 1393

مهر 1393

شهريور 1393

مرداد 1393

تير 1393

فروردين 1393

اسفند 1392

بهمن 1392

آذر 1392

آبان 1392

آذر 1391

آبان 1391

مهر 1391

شهريور 1391

تير 1391

خرداد 1391

ارديبهشت 1391

فروردين 1391

اسفند 1390

بهمن 1390

دی 1390

آذر 1390

آبان 1390

مهر 1390

شهريور 1390

تير 1390

خرداد 1390

فروردين 1390

اسفند 1389

بهمن 1389

دی 1389

آذر 1389

آبان 1389

مهر 1385

پیوند های روزانه


لوگوی ما

آج


لوگوی دوستان


بر چسب ها




توقف ممنوع

چهار شنبه 16 خرداد 1391

يا حي

در حالي که همه هيمنه دشمن را بزير کشيده‌ايم و بيداري اسلام پيش بيني شده خميني کبير(ره) را با چشمان خود مشاهده مي‌کنيم و مي‌رويم که در اوج قرار گيريم مقداي انقلاب با پيش بينني دقيق و رهبري تمام در حرم مطهر امام راحل هشدار مي‌دهند که:خامنه‌اي

 عزيزان من، جوان هاي عزيز، مردم مؤمن! بله، ما رکورد زديم، ما پيشرفت کرديم اما اگر دلمان را به آنچه تاکنون به دست آورديم، خوش کنيم، شکست خواهيم خورد. اگر توقف کنيم، به عقب پرتاب خواهيم شد. اگر دچار غرور شويم، دچار عجب و خودشيفتگي شويم، به زمين خواهيم خورد.

و به مسئولان نکات ظريفي را چون آينه در برابرشان قرار مي‌دهد که:

اگر ما مسئولان کشور... دچار خود محوري شويم، دچار تکبر شويم، دچار خود شگفتي شويم، تو دهني خواهيم خورد... در پي کسب محبوبيت نباشيم، دنبال تعلقات دنيوي نباشيم، دنبال پرداختن به اشرافيگري و تجملات نباشيم... در راه پيشرفت توقف ممنوع است، خودشگفتي ممنوع است، غفلت ممنوع است، اشرافيگري ممنوع است، لذت جويي ممنوع است، به فکر جمع کردن زخارف دنيا افتادن، براي مسئولين ممنوع است. با اين ممنوعيت هاست که مي توانيم به قله برسيم... ما داريم در دامنه حرکت مي کنيم، ما هنوز به قله نرسيده ايم، با آن فاصله داريم. آن روزي که ملت ايران به قله برسد، دشمني ها تمام خواهد شد... ما تا آن روز فاصله داريم، حرکت را بي وقفه بايد ادامه دهيم.
اينجاست که بايد بدانيم همان نکاتي را که چندين سال قبل براي فضاي اقتصادي کشور متذکر شدند و مسئولان چشم بستن و آبرويي برفت که نبايد مي‌رفت!

و امروز بايد بفهميم که دوباره در گردنه هستيم هرچند در خيالمان بالا ولي مواظبت و بگوش گرفتن تذکرات دوباره لازم است و واجب وگرنه .......

ميدان همان و گوي هم همان



:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، تحليل روز، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: امام خامنه اي,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 6:51



سخن26

سه شنبه 9 خرداد 1391

یا رحیم

هر کس که مرتکب اشتباهی نشده دست بکاری هم نزده و کار نو و جدیدی هم انجام نداده!

فردوسی: خرد و دانش دانا در گفتار او آشکار می‌شود.

پاسکال: دنیا سراسر زیبایی و کمال است و ما کمتر متوجه آن هستیم.

بزرگمهر: خردورزان همیشه به راه آزادگان و راستان می‌روند.

سقراط: فاش نکردن اسرار مردم، دلیل کرامت و بلند همتی است.

بایزید بسطامی: یا خود را چنان نشان بده که هستی، یا چنان باش که می‌گویی.

شریعتی: لحظه را می‌گذراندیم تا به خوشبختی برسیم! غافل از اینکه خوشبختی در همان لحظه‌ها بود.

ابوعلی سینا: معلم نفس خود و شاگرد وجدان خویش باش.

سخن 25   سخن24   سخن 23   سخن 22    سخن21    سخن20   سخن19   سخن 18  سخن17   سخن16   سخن 15   سخن14   سخن 13  سخن12   سخن11  سخن10    سخن9   سخن8  سخن 7  سخن 6   سخن5   سخن4     سخن3    سخن2     سخن1   



:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: پندها,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 13:38



ساده

جمعه 22 ارديبهشت 1391

يا احد

نشسته در خود

هستم؟ نيستم!

در انديشه‌هاي دور

بر هم گرديده صدايم

بنويسم؟ ننويسم!ساده

دلم هيچ ميزاني ندارد

آخر اين هم شد تصميم

انجام دهم؟ ندهم

دورتر از زندگي

نزديکتر از هوا

بهار اينجا در زمستان عقلم مسدود شده

قدمي که جلو آيم انگار پس‌روي کرده‌ام

خدايا! جاودانه نگاه مي‌کنم

مي‌بينم؟ نمي‌بينم!

رعد و رسا مي‌رود

از پس خال ابري ابرو مي‌گشايد

مي‌افشانم؟ نمي‌افشانم!

قافله در زير است باري بر دوش

انتظارم ساده نيست

انگار همه چيز را ساده گرفته‌ايم

اينطور نيست

ساده نيست اينهمه سادگي

راحت از کنار او گذشتيم

ولي دلمان از کنارش نگذشته

قد رعنا نشاني از اوست

مارکي بدون علامت مميزه!

چقدر اين کلمه غريب است

تقريبا ساده

اما پر از مفهوم بي‌مفهوم

شايد بتوان جمله‌اي پيدا کرد

براي گفتن

بگويم بي‌تکلف

در نزد هر خرد و بزرگ

جايي مي‌خواهيم

ولي توان نوشتن نداريم

واقعيت تلخ گويند

ولي شيرين است

مادر نگهداريم کن

پناهم ده

اي همه يزرگي

خرمي دستانت را مي‌خواهم

نيست اکنون

باريکه‌اي از آب در گوشه‌اي از آب‌انبار تلنبار شده

گوش کنم؟ گوش نکنم!

فصل زمستان هم بگذشت

پس در انتظار پاييز نيم‌خيز شده‌ايم

باور کنم؟ باور نکنم!

جاده در انتها روشن است

بروم؟ نروم!

کاسه همان ظرف بزرگ صبر امروز دارد تکميل مي‌شد

سرريز آنرا مي‌چشم داغ است و جوشان

بچشم؟ نچشم!

رکاب زخمي در دستان او است

چون شمشيري در غلاف خود

چسبيده بر بر مردي جنگجو

پيدا کن قلم و کاغذ

مي‌خواهيم آغاز کنيم يک گفته بسيار ساده

بنويسم؟ ننويسم!



:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: مادر,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 13:12



روز معلم مبارك

چهار شنبه 12 ارديبهشت 1391

يا اعلي

با تبريک روز و هفته معلم و گرامي داشت شهادت استاد شهيد آيةالله مطهري به جامعه بزرگ فرهنگي و ديگر هم‌وطنان عزيز

و شعر معلم زير از اعظم سبحاني تقديم به شما:

بوي گل بوي بهاران مي دهي
مثل شبنم بوي باران مي دهي
آبي استي مثل آرامش به من
درس خوبي درس ايمان مي دهي
يک بغل لبخند با فرفره
دست ما گل هاي خندان مي دهي
تو به من با لحن خوب کودکي
ياد ايام دبستان مي دهي
ياد ژاله ياد گلهاي غريب
مانده در اندوه گلدان مي دهي
روز باران و کتاب گمشده
ياد کبراي پريشان مي دهي
بوي خوبي بوي بودن بوي مهر
بوي لطف خاله مرجان مي دهي
آب بابا نان ندارد دست تو
خالي اما تو به من جان مي دهي
خوب مي دانم اگر دارا شوي
به تمام کودکان نان مي دهي
آشناي تشنگي هاي زمين
تو به شبنم چشم گريان مي دهي
در جهاني خالي از مهر و صفا
بوي بخشش بوي احسان مي دهي
برگ ها گر تر شد از اشک يتيم
دفتري از جنس باران مي دهي
ميرزاي کوچک قلب مني
بوي جنگل هاي گيلان مي دهي
ميهن خود را کنيم آباد را
ياد فرزندان ايران مي دهي


:: موضوعات مرتبط: عمومي، مناسبت روز، قصه و قاصدك، علی اکبری، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: شهيد مطهري,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 11:47



اشك حيدر

چهار شنبه 5 ارديبهشت 1391

يا عزيز

به مناسبت شهادت يگانه دخت پيامبر اعظم(ص) شعري از عزيزي در پي مي‌آوريم

 

بايد از فقدان گل، خونجوش بود ياس كبود

در فراق ياس، مشكي پوش بود


ياس ما را رو به پاكي مي برد

رو به عشقي اشتراكي مي برد

ياس يك شب را گل ايوان ماست

ياس تنها يك سحر مهمان ماست


بعد روي صبح، پرپر مي شود

راهي شبهاي ديگر مي شود


ياس مثل عطر پاك نيّـت است

ياس استنشاق معصوميّـت است


ياس بوي حوض كوثر مي دهد

عطر اخلاق پيمبر مي دهد


حضرت زهرا دلش از ياس بود

دانه هاي اشكش از الماس بود


داغ عطر ياس زهرا زير ماه

مي چكانيد اشك حيدر را به چاه


عشق محزون علي ياس است و بس

چشم او يك چشمه الماس است و بس


اشك مي ريزد علي مانند رود

بر تن زهرا: گل ياس كبود


گريه كن زيرا كه دُخت آفتاب

بي خبر بايد بخوابد در تراب


اين دل ياس است و روح ياسمين

اين امانت را امين باش اي زمين


نيمه شب دزدانه بايد در مغاك

ريخت بر روي گل خورشيد، خاك



:: موضوعات مرتبط: مناسبت روز، قصه و قاصدك، علمي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: امام علي,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 11:45



سخن25

سه شنبه 29 فروردين 1391

يا لطيف

حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليه:

پاداش خوشرويي در برابر مومن، بهشت است و خوشرويي با دشمن ستيزه جو، انسان را از عذاب آتش باز مي‌دارد.

بهترين شما کسي است که در برخورد با مردم نرم‌تر و مهربان‌تر باشد و ارزشمندترين مردم کساني هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده‌اند.

همانا سعادتمند حقيقي کسي است که امام علي عليه السلام را در دوران زندگي و پس از مرگ دوست داشته باشد.

خداوند نيکي به پدر و مادر را واجب کرد تا مردم از خشم او در امان بمانند و دستگيري از خويشان را موجب افزايش عمر و سبب فزوني جمعيت و قدرت قرار داد.

کسي که عبادتهاي خالصانه خود را بسوي خدا بفرستد، پروردگار کريم، برترين مصلحت را بسويش روانه مي‌کند.

رب العالمين پرهيز از افترا و دشنام را براي دور شدن از لعنت واجب فرمود و دزدي را منع کرد تا مردمان راه عفت پويند.

سخن24   سخن 23   سخن 22    سخن21    سخن20   سخن19   سخن 18  سخن17   سخن16   سخن 15   سخن14   سخن 13  سخن12   سخن11  سخن10    سخن9   سخن8  سخن 7  سخن 6   سخن5   سخن4     سخن3    سخن2     سخن1   



:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: حضرت فاطمه,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 8:58



نقطه

سه شنبه 22 فروردين 1391

يا اول

شايد از عجايب تعاريف  در جهان تعريف نقطه هندسي است، البته نقاط ديگر خود گفتاري ديگر مي‌خواهند که گاهي آنها نيز از شگفتي نقطه هندسي چيزي کم ندارند! تعاريفي سخت و گاه متناقض و بعضي نيز ناقص.نقطه از هيچ تا همه چيز

تقطه هندسي خود در شگفتي يک است.بدين جهت عجيب است که در فلسفه شايد بوجود آمدن مرغ و تخم مرغ يک مثال معروف باشد يعني کدام اول بوده يا کدام اول خلق شده و جواب از هر نوع که باشد به ضد خواهد رسيد مهم جواب نخواهد بود.

من بنوعي ديگر اين ضديت را در نقطه هندسي يافته‌ام و بايد اشاره نمود که درک و ذهن آنقدر قوي ساخته شده و پيجيده است که بتواند مسائلي به اين بغرنجي را ايجاد نمايد و به هيچ کس هم آسيب نزد .....شايد.

بايد پرسيد آيا شما به تعريف نقطه،خط،سطح و حجم در هندسه توجه کرده‌ايد؟

نقطه را چنين تعريف کنند:نهادي تصوري است در فضا که به خودي خود وسعت و اندازه‌اي ندارد. نقطه اساس زبان هندسه‌است و شکل‌هاي هندسي از آن منشاء مي‌گيرند.

شايد اين مسئله بغرنج و نامتقارن براي شما به آساني درک شد و به کناري رفت ولي بيائيم کمي روي ان مکث کنيم براي چه؟

اگر به اشکال هندسي و فضايي و حجمي توجه کنيم وجود دارند ولي نقطه اصلاً وجود ندارد!

تعجب اينجاست که از هيچ ما همه چيز را ساخته‌ايم!

خيلي براي خودتان سخت نگيريد چون اين اول بار نيست که ذهن بشر از هيچ همه چيز و از همه چيز هيچ مي‌سازد.!

در تعريف نقطه نه طول داريد نه عرض و نه عمق(ارتفاع) در حالي که خط امتداد و طول دارد اولين حرکت بسوي تعريف از هيچ اينجاست

وقتي يک چيزي طول ندارد بي نهايت آن هم نمي‌تواند طول داشته باشد حال مي‌بينيد که در تعريف خط اين قانون رياضي ناديده مي‌شود و از نقطه امتداد و طول حاصل مي‌شود در حالي که اينجا هم عرض و پهنا و عمق موجود نيست.

اگر در تعريف سطح هم توجه شود طول و عرض هست ولي باز هم عمق وجود ندارد!

خب اين سطوح هستند که حجم را بوجود مي‌آورند پس سطح هم مثل نقطه در بي‌نهايت عمق پيدا مي‌کند!

شايد مثال ابتداي نوشته به ذهن شما آيد که بخواهيد آنچه را که ذهن درک کرده را بيآوريد يعني بگويد اين حجم بود که خود ايجاد کننده سطح و سپس خط و بعد نقطه شده است

يعني جاي مرغ و تخم مرغ را عوض کنيد مشکل اين نيست که کدام کدام را بوجود آورده يا کدام اول بوده و ديگري را ساخته مسلم است که در ذهن ابتدا نبوده ولي تعاريف و مسائل باعث ايجاد آن در ذهن شده است يعني براي حجم ما مرزي قائل شده‌ايم از هيج و آنرا سطح ناميديم چون اگر کوچکترين تصوري از عمق برايش داشته باشيد به مسائل اصلي رياضي و هندسي جوابي پيدا نمي‌کنيد بلکه غير قابل حل خواهند شد اما اينکه ادراک انسان چيزي را در خود بوجود آورده که اصلاً در جهان خارج نمي‌تواند باشد عجيب نيست.

شما سطح را از حجم استنتاج و خط را از سطح و نقطه را از خط موجود کرده‌ايد و اين يعني از بود نيست درست کردن

که البته فقط و فقط ذهن شما قادر به چنين عمل فوق‌العاده‌اي است آنوقت خالق اين ذهن و درک شما و در عالم ديگر چه‌ها مي‌تواند بسازد آنهم نه ذهني بلکه واقعي جاي سوال ندارد!؟ واقعاً جاي هيچ سوالي باقي نيست که نيست! تاکيد بر نيست را دست کم نگيريد!

برگه کاغذي جلو خود نگهداريد شما با يک جسم داراي حجم روبرو هستيد حالا يک لبه کاغذ را نگاه کنيد آنچه را که بين صفحه و فضاي خارج مي‌بينيد خط است اگر بين لبه و فضا کمي جابجا بشويد از خط خارج شده‌ايد يا وارد فضا شده‌ايد يا وارد صفحه کاغذ اين مرزي که نيست همان خط است

در ذهن شما يک انتزاع از خط بوجود آمد که مي‌توانيد مسائل رياضي بسياري را با آن حل کنيد ولي بدون اين خط هندسه بي‌معني خواهد بود. و اين همچنان ادامه دارد

بقول حافظ:

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولي

عشق داند که در اين دايره سرگردانند

بله آنچه که در هندسه و هندسه‌داني مورد تصور و بحث است يک نقطه پوچ است ولي در عالم وجود واقعاَ يک دايره است

و در خلقت جهان هستي همه مثل همان نقطه هستند که هيچ‌اند اما در همين هيچ يک دايره است که همه را سرگردان کرده است

و در عرفان معني پيدا مي‌کند هيچ و همه.

در مورد سياه چاله‌ها که يک مبحث بزرگ علمي در كيهان‌شناسي است من قضيه بسط و قبض جهان را در همين ديدم جايي که جهان در حال گسترش است اما در ديدي ديگر جهان در حال انقباض مي‌باشد

فقط بستگي به نوع نگاه دارد

وقتي از يکسوي به سياه چاله مي‌نگريم همه چيز را دارد در خود فرو مي‌برد آنجا هيچ ذره‌اي قدرت گريز از مرکز را ندارد حتي نور! اما درست در مقابلش نورافشاني است و گستردگي در فضا و انبساط

و ما حيران که جهان در حال گسترش است يا در حال انقباض و در هم فرو رفتن ولي در اصل اين دو تناقض يکي است

براي خالق جهان که از بالا به آن نگاه مي‌کند يکي است و براي ما که با قويترين تلسکوپ‌ها مي‌نگريم و با سخترين مسائل رياضي و هندسي و مثلثاتي و... پيدا مي‌کنيم فقط از يک بعد مي‌نگريم و يکي از آنها را بيشتر نمي‌توانيم ببينيم يا انقباض يا انبساط.

و بقول حافظ در ادامه همين غزل دارد که:

وصل خورشيد به شبپره اعمي نرسد

که در آن آينه صاحب نظران حيرانند

گر شوند آگه از انديشه‌ي ما مغبچگان

بعد ازين خرفه‌ي صوفى به گرو نستانند

زاهد ار رندى حافظ نکند فهم چه شد

ديو بگريزد از آن قوم که قرآن خوانند

بدرستي که انديشمندترين‌ها هم در همين نقطه حيران و سرگردان مانده‌اند که هست و نيست آنرا نمي‌دانند

چه به ذره نگاه شود و چه کهکشان هر دو حيران کننده است

و چه به نقطه و چه به دايره

در اصل وقتي ما هندسه را مي‌خوانيم و يا درس مي‌دهيم بجاي نشان دادن يک نقطه داريم يک دايره را ترسيم مي‌کنيم و در همان حال مي‌گويم نقطه

بعد در تعريف نقطه از وجود يک هيچ صحبت مي‌کنيم.

همان وقتي كه ما داريم يك چيز كوچك را مشاهده مي‌كنيم در آن يك عظمت نهفته است

بقول هاتف عليه‌الرحمه:

در ترجيح بند؛ که يکي هست و هيچ نيست جز او،وحده لااله الاهو

دل هر ذره را که بشکافي

آفتابيش در ميان بيني

هرچه داري اگر به عشق دهي

کافرم گر جوي زيان بيني

دل هر ذره كه هيچ در دل هر هيچ بشكافي دنيايي با عظمت خواهي يافت و در اين ميان من حيران از اين آفرينش پر رمز و راز!



:: موضوعات مرتبط: علی اکبری، علوم پايه، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: نقطه و دايره,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 8:59



بهار

دو شنبه 7 فروردين 1391

 

يا ربيع آوربهار

بهار آمد که غم از دل برد، غم در دل افزون شد
چه گويم کز غم آن سرو خندان، جان و دل خون شد
گروه عاشقان بستند محمل ها و وارستند
تو داني حال ما واماندگان در اين ميان چون شد
گل از هجران بلبل، بلبل از دوريّ گل هر دم
به طرف
گلستان هر يک به عشق خويش مفتون شد

حجاب از چهره دلــــــــــــــدار ما، باد صبـا بگرفت

چـــــو من هر کس بر او يک دم نظر افکند، مجنون شد

بهــــــــار آمد، ز گلشن بــــــرد زرديها و سرديهــا

به يُمن خور، گلستان سبز و بستان گرم و گلگون شد

بهـــــــار آمــــــد، بهــــــار آمـــد، بهار گل‏عذار آمد

به ميخــــــواران عــاشق گو: خمار از صحنه بيرون شد

امام خميني(ره)



:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، اخلاقي و مذهبي، ،
:: برچسب‌ها: امام خميني,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 7:55



پيدا

پنج شنبه 25 اسفند 1390

يا رحيم

هرکي نگاهي دارد از درون و از برون

شاهدي در کنار دارد هم دقيق و هم شفيقپيدا و پنهان

ماهي در هروله گرفتار صيد صياد برون

نداند که چگونه آيد در کنار يا بر کنار

سلامي و کلامي سخن از نو کند

شاد باشد و هلهله برپا کند

سخت نيست بودن در ميان

برکنار ديوار هم نيست جاي امن

فردا و فرداها در پي هم در گذار زمان

خطوط در هم و  ورهم مي‌نگارم من

شاخصي نيست پس نگارم در انتظار

بي‌خود شده سرگردان و ويلان در واديم

رنگي دگر زن نيست اين ميدان جبهه کاروزار

وارسي کردم ني ديدم پيشاني‌ام ني‌نشانيم

هم سلاح بود و صلاح همدگر

کي داند چه گيرد بر زبان يا دست توان

رازها مي‌بينيم در اين يک وجب

زمين وسيع رب عالم تابم نادرم

منصور هم نيست در کلام مسرور خويش

ريگ بيابان هست قيمتي در بر هر نکته سنج

شايد وقت ديگر خواستيم ترک او را ترک بينيم

ما بدينجا خوش نيست در بايد نمود حرکت‌ها

راهي بدين سردي ديده‌اي اي پير ميکده

صبح کرده‌اي تن در سوز و آتش از تن فرو

افلاک را ننگر بيد مجنون اينجاست نار

هر برگي نشاني دارد در درون از دور

درياها دور شد از مي برون کرد

خاطري در گذشته ماري در پوستين تن

آفتاب سن را ترک نگفته با اين سن بلند

من چگونه ترک گويم خاطر دوران را

از غيب هر دم مي‌بارد چوب و سنگ

فصل باريدن را کرديم پشت سر در جاي تنگ

گل به هزار رنگ دارد ناز قشنگ

پلنگ تيز دندان نداند اين راز زورق بي‌قرار

شکوت راهبان ديدني نيست با چشم تنگ

تنگتر بايد ديد عمق جاده فکر سالار راه

مي‌شود کرد فراموش همه اين برديان

حلميان و هليان و هنديان و مصريان

شور دل بايد نمود

تا شود پيدا نا پيداي گم



:: موضوعات مرتبط: عمومي، قصه و قاصدك، علی اکبری، ،
:: برچسب‌ها: پيداي گم,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 12:56



سخن24

سه شنبه 11 اسفند 1390

يا حي

امام جواد عليه السلام:

خداوند چنانكه بر خشم بر زنان و كودكان خشمگين مي‌شود بر هيچ چيز ديگر چنين خشمگين نمي‌شود.

آنکس که به غير روي آورد خداوند به همان واگذارش مي‌کند.

فاش کردن کاري پيش از استوار کردن آن سبب تباهي آن مي‌شود..

فساد اخلاقي آدم بر اثر معاشرت با بي‌خردان است.

نيکوتر از شگفتي در گفتار اين است که سخن نگويي.

در کارها ثابت قدم باشيد تا کامياب و موفق شويد.

عالمان به سبب زيادي جاهلان غريبند.

توجه قلبي به پروردگار متعال بهتر و سزاوارتر است از خسته کردن اعضا با ظاهر عبادات.

سخن 23   سخن 22    سخن21    سخن20   سخن19   سخن 18  سخن17   سخن16   سخن 15   سخن14   سخن 13  سخن12   سخن11  سخن10    سخن9   سخن8  سخن ?  سخن ?   سخن?   سخن?     سخن3    سخن?     سخن1   



:: موضوعات مرتبط: قصه و قاصدك، اجتماعي، اخلاقي و مذهبي، علوم انساني، ،
:: برچسب‌ها: امام جواد,

نوشته شده توسط علي اكبري(آج) در ساعت 10:43



درباره



به وبلاگ من خوش آمدید
aliakbariA@yahoo.com


مطالب پیشین

جمعه
باریکه
آشنا
تقلا
روز و شب حسین
انسان حیوان
زورگیری بانکی
تمام
کالا
خواستن
چه شدیم
راهی
سوال
باد
دوگانه
وزین
تاریخ
بیداد
زجر
دیدگاه




Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by aj